وقتِ رفتن است
یکی از این مهتاب شبهایِ آرام
آرام میروم
میگذارم
زمان پر شود
... ... از هیاهویِ کر کننده ی تنهاییِ به جا مانده از هجرتِ زنی
که تمامِ سرمایهاش چشمهایی بود در انتظارِ تبلورِ واژگانی نو
من ... هوسِ مژگانِ سیاهِ تو را در هوایِ بدیهه سازیِ دیگری ترک میکنم
من ... حضور شتاب زده تو را ترک میکنم
من ... تو را ... لیلی ... مثلِ یک مجنون ترک میکنم
میروم
و تو ... فیالبداهه به زندگی ادامه میدهی
تقصیرِ کسی نیست
ما ، در کنار هم بودن را ، نیاموخته ایم
ما ، عشق را ، آنگونه که باید ، نیاموخته ایم
تقصیرِ تو هم نیست
من دوست دارم با کفشهایم بخوابم
من همیشه در فکرِ فرارم
من ... همیشه در فکرِ فرارم
من این وبلاگو از تاریخ جمعه 7 / 4 / 1391 شروع کردم به ساختش..
زمانی که عاشق بودم!
عشقمو دوست داشتم...
و بعد ...
بهم خبر رسید عشقم..مردم...نفسم ...تصادف کرده و فوت کرده....
اون سال بدترین عیدعمرمو تجربه کردم....
هنوزم عشقمو دوست دارم...
گاهی حس میکنم سیروس زندس...
یعنی میشه زنده باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدایا درهرحال مواظب عشقم باش.
ممنون دوستان.
تاریخ برگشتنم به نت:26/اسفند/92
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
★•★دفتر خیس بی نشون★•★
و آدرس
30ps.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.